زندگی جدید من

حرفای روزمره من با بابا

زندگی جدید من

حرفای روزمره من با بابا

یازده

چهارشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۱۵ ق.ظ

سلام بابا

دیروز نتوانستم به همه برنامه هایم برسم. تنبلی نکردم. فقط بعضی از کارها بیشتر از چیزی که انتظار دارم طول می کشند و گاهی نمی توانم تمام شان کنم. امروز صبح یک درس ترکی استانبولی خوانده ام و یکی دو تا هم کارتون کودکانه ترکی دیده ام. سطحی که دارم رضایت بخش نیست و باید بیشتر تلاش کنم. حالا هم می روم سراغ بقیه کارها.

ویرایش دو مقاله از عروسک هاyesیک مقاله ویرایش کردم و یکی جدیدش را نوشتمyes

یک پروژه از کارهای شرکت

یک درس جاوا اسکریپت

نصب ری اکت

۰۳/۰۵/۱۰
^~^

نظرات  (۳)

۲۴ مرداد ۰۳ ، ۰۹:۴۲ جواهری عتیق
عالی و بی نظیر، مطالب سایتتون رو دنبال میکنیم.


خوشحال میشیم به سایت ما هم سر بزنید و نظرتون رو نسبت به خرید تسبیح محصولات ما بدهید. ممنون
پاسخ:
سلام
ممنونم
حتما
سلام :) داشتم فکر میکردم یه بابا باید خیلی خفن باشه که بتونه انقد انرژی ایجاد کنه :)
پاسخ:
سلام
راستش اصلا خفن نبود!...
معمولی معمولی بود!...
بی ادعا بود، پر تلاش بود، کم توقع بود، نمی خواست عوضمون کنه، پای همه چی وایساد حتی وقتی دیده نشد، راه خودش رو و زندگی خودش رو برای ما تحمیل نکرد، راز دار بود، راز دار بود، راز دار بود، حرفش رو میزد ولی اصرار نمی کرد، مخالفتش رو ابراز می کرد اما جنگ نمی کرد، بیشتر از توانش ازمون حمایت می کرد و... خیلی بیشتر از اینا. اصلِ اصل بود. خودِ خودش!
سلام
راستش اینا معمولی نیست ... هرجمله‌ای که نوشتی حسرت خیلی‌هاست ... خیلی ها ... امیدوارم خدا مثل همه این جمله ها باشه باهاشون :( مثل همه ی این جمله های به ظاهر معمولی ...
پاسخ:
درسته، حق با شماست و من بهشت رو هم برای بابام کم میدونم و امیدوارم بابا بدونه چی تو دلمه و امیدوارم مادرها و پدرها و مهم تر از همه خودم، از بابا یاد بگیرم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی