امروز با کتاب معنای سفر از امیلی توماس آشنا شدم. اینم میره تو لیست کتابایی که واقعا دلم می خواد بخونمشون.
امروز با کتاب معنای سفر از امیلی توماس آشنا شدم. اینم میره تو لیست کتابایی که واقعا دلم می خواد بخونمشون.
هر آدمی که به ما لبخندی میزنه، هر آدمی که نگاه پر از مهر و حرمت نثار ما میکنه، هر آدمی که با حضورش گرما و صمیمیت و دلگرمی هدیه مون میکنه، شفایی هست بر زخم های کهنه بی امید. زخم هایی که هیچ یاری مرهمش نشد. این ناگفتنی های شفا بخش بال و پر ما میشند برای تغییر از اون کسی که هستیم، به اون کسی که واقعا هستیم.
شنیدن این آهنگ زیبا از میریله متیو Mireille Mathieu حس خیلی خوبی داده بهم.
سلام بر تو ای ناشناخته. سلام بر حضور پنهانت در تمامم. سلام بر موسیقی تو، سلام بر عطر تو، سلام بر یاد و خاطرات نبود تو. سلام بر تو ای عزیزتر از معشوق و عمیق تر از غم. سلام بر تو ای امن تر از ایمان. سلام بر تو ای نزدیک تر از هوا. سلام بر هر آنچه که تو هستی. سلام بر آن دلتنگی که تو را می جوید. سلام بر اشکی که راه بر خانه توست. سلام بر شبی که تو در آنی و سلام بر قلبی که خانه توست.
5شنبه، 25 ژانویه 2024، 22:20
یکی دو روز پیش کتاب صوتی اردوگاه زمستانی رو شروع کردم. کاملا فرق داشت با چیزی که انتظارش رو داشتم. درباره دو تا بچه سرخ پوست بود که بعد از دست دادن پدر و مادرشون، با پیرترین زن دهکده زندگی می کنند. برای زمستون به یه اردوگاهی میرند و با کلی چالش مواجه میشند. خاطراتی که ناتاشا -همون پیرزن- برا بچه ها تعریف میکنه، چیزهایی که ممنوعه، تقابل زندگی مدرن و سنتی، افکار و احساسات کودکانه، همه شون دست به دست هم دادند تا این داستان رو شیرین بکنند.